«حکایت رهایی»، راوی احترام ایرانیان به هنر و هنرمند
تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۴۳۰۰۶
نمایشگاه آثار هنرمند و اسیر عراقی با عنوان «حکایت رهایی» در گالری ابوالفضل عالی حوزه هنری افتتاح شد. جمعی از هنرمندان در این مراسم حضور داشتند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرگزاری تسنیم، از در ورودی گالری ابوالفضل عالی که وارد میشویم، اولین مواجهه هر بازدیدکننده با متنی است که همه چیز را درباره نمایشگاه «حکایت رهایی» روایت میکند؛ متنی که از زبان مرتضی سرهنگی آمده و به چگونگی خلق آثار هنری و آزادی هنرمند اسیر عراقی منقذ عبدالوهاب الشریده که در جنگ به اسارت گرفته شده، اشاره دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آثاری که حکایت از رهایی هنرمند اسیر دارند
«وقتی از میان خاطرهها، شعرها و نقاشیهای اسیران عراقی به چند نقاشی برخوردیم که با نقاشیهای دیگر فرق میکرد، کمی شگفتزده شدیم. آن چند طرح و نقشی را که پشت پوشههای اداری کشیده شده بود برای حسین خسروجردی، زنده یاد حبیب صادقی، کاظم چلیپا و... هنرمندان مطرح واحد تجسمی حوزه هنری بردیم. نقاشیهای ابوحیدر را که دیدند گفتند کارفردی در سطح عالی نقاشی است گفتم: «این کار یک اسیر عراقی است که در اردوگاه کهریزک نگهداری میشود!.» یک روز با آقای بهبودی شیرینی خریدیم و به دیدار او رفتیم. از آن روز به بعد رنگ و قلم و بوم نقاشی در اندازههای مختلف از حوزه هنری به اردوگاه کهریزک ارسال میشد. یک بار هم بسته کامل راپید برایش بردیم. ابوحیدر رنگها را بو میکرد و لذت میبرد. به نظرم این هنرمند با این بومها و رنگها دوباره زنده شد. ابوحیدر حدود 200 طراحی و نقاشی برای مرکز هنرهای تجسمی کار کرد. در همان روزگار آقای زم –رئیس وقت حوزه هنری- نامهای به مقام معظم رهبری نوشتند و درخواست کردند که این هنرمند اسیر عراق آزاد شود و چنین شد. این آثار، یادگار هنری زمان جنگ عراق با ایران است که برای همیشه در این آب و خاک میماند و احترام ایرانیان به هنر و هنرمند را روایت میکند.»
گشایش نمایشگاه «نقش و خشت» + تصاویر
آثاری که حکایت رهایی را به دیوار پیوند زد
با حضور مدیران هنری و رایزن فرهنگی عراق نمایشگاه «حکایت رهایی» که شامل 25 طراحی و 20 تابلوی نقاشی از منقذ عبدالوهاب الشریده است افتتاح میشود و گالری ابوالفضل عالی حوزه هنری در چشم بر هم زدنی از جمعیت بازدیدکننده پر میشود، همه به اتفاق آمدهاند تا تابلوهایی که حکایت رهایی را بر دیوارها پیوند زده تماشا کنند. در این بین صدای عبدالحمید قدیریان به گوش میرسددر همراهی هیات عراقی توضیحاتی درباره هر یک از آثار نمایشگاه «حکایت رهایی» ارائه میکند.
اهمیت انتقال حس
او در مقابل برخی از تابلوهای نقاشی که روی دیوار گالری عالی رفتهاند، چندثانیهای میایستد و به نکات مهمی اشاره میکند. او در مقابل یک تابلو یادآور میشود که منقذ عبدالوهاب الشریده اصراری بر استفاده از تکنیک خاص ندارد بلکه تلاش میکند تا بیشتر حس خود را به مخاطبش منتقل کند.
قدیریان همچنین یک روش خوب در ارتباط با مخاطب را طراحی دانسته و میافزاید: طراحی سهل الوصول است و میتواند به سرعت پیام را به بیننده اثر انتقال دهد.
وی همچنین به دوستی ایران و عراق و ارتباط عمیق دو کشور بعد از جنگ هشت ساله به عنوان اتفاقی که برای دشمن قابل فهم نیست اشاره کرد و در ادامه به ارتباطات و طرحهای فرهنگی مشترک پرداخت.
باید اربعین را معرفی کنیم
او با بیان اینکه ایران و عراق بالقوههای مشترک زیادی دارند که باید قدر آنها را بدانند گفت: یکی از چیزهایی که میتوان بر روی آن تاکید کرد، اربعین است، که الهی است و هیچکس در این پیوند تمدنی دخیل نیست و ما باید آن را معرفی کنیم.
وی با اشاره به دو تابلوی هنرمند عراقی بر این نکته تاکید کرد که جنس کارها در اربعین فرق دارد و نور در چنین تولیداتی مشهود است و با اربعین از ما دعوت میشود تا به فطرت دین رویم.
او با تاکید بر اینکه اربعین هجمه بزرگی است که از وحدت جلوه کرده گفت: در برخی از آثار، هنرمند عراقی نگاه و توجه به دین وجود دارد اما از آنجا که زمان خلق آثار در دوره جنگ بوده، نوع انعکاس آن متفاوتتر است.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: سیاسی سیاست ایران نظامی دفاعی امنیتی گزارش و تحلیل سیاسی مجلس و دولت امام و رهبری ورزشی فوتبال ایران فوتبال جهان والیبال بسکتبال هندبال کشتی و وزنه برداری ورزش های رزمی ورزش زنان ورزش جهان رشته های ورزشی بین الملل دیپلماسی ایران آسیای غربی افغانستان آمریکا اروپا آسیا اقیانوسیه پاکستان و هند ترکیه و اوراسیا آفریقا بیداری اسلامی اقتصادی اقتصاد ایران پول ارز بانک خودرو صنعت و تجارت نفت و انرژی فناوری اطلاعات اینترنت موبایل کار آفرینی و اشتغال راه و مسکن هواشناسی بازار سهام بورس کشاورزی اقتصاد جهان اجتماعی پزشکی رسانه طب سنتی خانواده و جوانان تهران فرهنگیان و مدارس پلیس حقوقی و قضایی علم و تکنولوژی محیط زیست سفر حوادث آسیب های اجتماعی فرهنگی ادبیات و نشر رادیو و تلویزیون دین قرآن و اندیشه سینما و تئاتر فرهنگ حماسه و مقاومت موسیقی و تجسمی استانها آذربایجان شرقی آذربایجان غربی اردبیل اصفهان البرز ایلام بوشهر استان تهران چهارمحال و بختیاری خراسان جنوبی خراسان رضوی خراسان شمالی خوزستان زنجان سمنان سیستان و بلوچستان فارس قزوین قم کاشان کردستان کرمان کرمانشاه کهگیلویه و بویراحمد گلستان گیلان لرس حکایت رهایی حوزه هنری اسیر عراق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۴۳۰۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه میشود
به گزارش خبرنگار مهر، رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگ زاده به زودی توسط نشر روزگار منتشر و در نماشیگاه کتاب تهران میشود. این رمان دارای داستان های فرعی از چند راوی در بازه های مختلف است.
شخصیت اصلی این رمان دختری است که حادثهای کابوسها ورنجهای گذشته را برای او زنده میکند. دختری که سرگردان است برای رمزگشایی از گذشته و اتفاقاتی که رنگ و بویی تازه به خود گرفتهاند، او را در مسیری تازه و چالشی قرار میدهند.شخصیتهای فرعی خواسته و ناخواسته پایشان به زندگی کاراکتر اصلی داستان کشیده می شود و حتی گاه راوی داستان میشوند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
با بدنی لرزان و لکلککنان جلو رفتم، تا رسیدم به آخرین قدمی که برای اولینبار پرهیبی تنها را دیدم. سرتاپا خیس عرق بودم. در حالیکه عرق از چهرهام میچکید، با بدنی لرزان و کلهای که به سختی بر گردنم بند بود، به دور و بر نگاه کردم. همهجا را همان درختان کاج پهن و قطور، نارون و بید مجنون پر کرده بودند و شعلههای مرتعش بر آنها سایه میانداختند. سرم را بالا گرفتم و شاخههای درهم تنیدهی درختان بالای سرم سقفی درست کرده بودند و از فضای خالی میانِ شاخهها آسمان را دیدم که سیاه و صاف بود و چند ستاره که گویی به من چشمک میزدند.
کد خبر 6093871 فاطمه میرزا جعفری